Page:Quatrains of Omar Khayyam (tr. Whinfield, 1883).djvu/73

From Wikisource
Jump to navigation Jump to search
This page has been proofread, but needs to be validated.
OMAR KHAYYAM.
17

۲۱

مائیم نهاده سر بفرمانِ شراب
جان کرده فدایِ لبِ خندانِ شراب
هم ساقیِ ما حلقِ صراحی در دست
هم بر لبِ ساغر آمده جانِ شراب

۲۲

مائیم و می و مطرب و این کُنجِ خراب
جان ودل وجام و جامه در رهنِ شراب
فارغ ز امیدِ رحمت وبیمِ غذاب
آزاد ز باد و خاک وز آتش و آب

۲۳

با بط میگفت ماهئی در تب و تاب
باشد که بجوی رفته باز آید آب
بط گفت چو من و تو بگشتیم کباب
بود از پسِ مرگِ من چه دریا چه شراب